نان تركمن ، هم نان بود هم خورشت و هم گوشت ، غذاى اصلى تركمن ها شصت و اندى سال ” چاى چؤراك ” يعنى نان و چاى تشكيل مى داد در مناطق ديگر را من نمى دانم ولى در تاتارنان غذاى اصلى محسوب مى شد هر كسى يكى دو هكتار زمين را وسيله گاو شخم مى كرد گندمى مى پاشيد و اذوقه يكسال خود را تامين مى كرد خاك تاتار كه مخلوطى از خاك رس ، ماسه نرم كه طى سال هاى طولانى توسط جوى و جويبارها كه وصف ان گذشت به منطقه تاتار اورده شده و كود دامى پوسيده مخلوط با خاك برگ جنگلى خاكى بود كه حيوان و نبات به كمك طبعيت انرا ساخته و تحويل ادميان داده و اين خاك چنان مغذى و مناسب براى كشت و زرع بود و است كه مارك تواين در تعريف خاك جلگه حاصله از مى سى سى پى مى گويد ” ميشه انرا خورده ” من نيز به قطع يقين اعلام ميدارم خاك كشاورزى تاتار را ميشه خورد و چنين خاكى مغذى و غنى شايد در هيچ نقطه اى از مازندران و گلستان نباشد و بقول تاتاريها ” كسه وى- يعنى قطعه چوب خشكيده اتش زنه را هم در ان بكاريم سبز خواهد شد ” و اين خاك خوب بعداً بهش خواهيم رسيد كه بلاى جان تاتاريها مى شودو ان داستان جداگانه دارد ارى روستايان براى شكافتن و شخم كردن چنين خاك با كبفيتى از خيش چوبى كه بعدا تيغه مخصوص شكفتن زمين از اهن تعبيه شد استفاده مى كردند خيش چوبى ( اغاچ ازال ) خيشى بود كه تمام قسمت هاى ان از چوب ساخته بودند و تيغه انرا از درخت ” اينجيلو به تركمنى دمير اغاچ ) يا درخت ” وليك به تركمنى قره چوكن ) استفاده مى كردند كه اندكى بعد جاى خود را به تيغه اهنى داد و متعاقباً نام خيش چوبى به گاو اهن يا خيش اهنى ( دمير ازال ) تبديل شد و اين پيشرفت محسوب مى شد و از طرفى تركمن ها فقط از بذر گندم قرمز كه ريز دانه بود استفاده مى كردند و بنا به گزارش متخصصان امر گويا درصد پروتين اين نوع گندم در حدود ٢٩ درصد بوده كه كمبود پروتين نزد خانواده هاى تركمن صحرا را جبران مى كرده و براى من هم طعم و بوى و نرمى و گرمى و لطافت اين نوع نان هارا كه در تنور هاى محلى بدست مادرمان پخته و سر سفره حاضر مى شد و حداقل در خانه ما انرا به روغن كنجد الوده مى خورديم خاطره انگيز است و امروزه نان هاى با كندم هاى ١٠ درصد پروتينى به نام نان سنتى تركمنى تهيه كرده مى فروشند متفاوت اند و اين شكلى توليد گندم راشايد صد برابر افزايش داديم اما از كيفيت ان از نظر درصد پروتين و نحوه پخت نمى شود ادعاى توسعه را داشته باشيم ما فقط كميت را بالا برده ايم
البته سوخت تنور هاى روستاى تاتار خار و خاشاك خشكيده جنگلى بود ولى گويا در روستا هاى ديگر كه دور از جنگل بودند از فضولات خشك شده دام استفاده مى كرده اند
گفتم تمام زندگى ان دوره رنگ و بوى قديمى داشت ولى تاتار مجبور بود مثل ساير بدنه ايران حركت بكند ايا اين حركت هماهنگ و منظم و مرتب بود يا حركت به اجبار و صرف همنوائى با ساير بدنه ، اسيبى به ما نرسانده است ؟ مسلما هر حركتى صدمه به همراه خواهد داشت ولى ايا نمى شد با كمترين صدمه حركت مى كرديم ؟
البته سوخت تنور هاى روستاى تاتار خار و خاشاك خشكيده جنگلى بود ولى گويا در روستا هاى ديگر كه دور از جنگل بودند از فضولات خشك شده دام استفاده مى كرده اند
گفتم تمام زندگى ان دوره رنگ و بوى قديمى داشت ولى تاتار مجبور بود مثل ساير بدنه ايران حركت بكند ايا اين حركت هماهنگ و منظم و مرتب بود يا حركت به اجبار و صرف همنوائى با ساير بدنه ، اسيبى به ما نرسانده است ؟ مسلما هر حركتى صدمه به همراه خواهد داشت ولى ايا نمى شد با كمترين صدمه حركت مى كرديم ؟
عبدالغفار جمال زاده